-
* تلخ آباد
پنجشنبه 16 بهمن 1399 08:02
نه اسم شبی نه اهتزاز راه با سبیل یا ماتیک جور نمی دوَم در باد به نامِ نامی عبادت بی تصویر نامم تو بگو شاید مخابره کنم تو را، پشت تلخ آباد یک گله در گور ، چه ناسورم ؟! اغماءِ غنچه لاشه های آب ۹۹٫۱۱٫۱۷
-
* بدی های مخوف
شنبه 4 بهمن 1399 11:50
به سادگی نمی توان گریست در مورد خودم: فریفتن بی حضور کس! مصنف این قصّه غالباً صحنه را ترک می کند ۹۹٫۱۱٫۳
-
* اکستازی
پنجشنبه 25 دی 1399 11:05
بی خیالِ دیسکو رنگ در رنگ یک به یک شعر رد می شوی می رقصم انتزاعی شاید ساعتی بی صدا تا استفراغ صبح با خیالِ دورِ خودم می رقصم در غروبی قهوه ای با اسمی دیگر تا گوش فرود می آیی من می مانم.... تو بگو بی بال با کس های منتظر پروانه می رقصم! اکستازی می اندازی توی سوپِ ابر تمام قرمزها سبز ای کاش... پُستم کنی مُدرن! ۹۹٫۱۰٫۲۳
-
* کیمیاگر
شنبه 20 دی 1399 02:08
می پنداشتم جذامی ام؟ محرابی سبز ناقص الخلقه ای مخفی هراسان از زندگی مثل مویی در ظرف غذا از ناخودآگاه جهنم بالا آمده ام زنگاری برای بهای سکّه ها! ۹۹٫۱۰٫۱۹
-
* زردیس
دوشنبه 15 دی 1399 04:19
لذّت هایم خیالی اند رنج هایم واقعی ! آسمان با شت وُ پت وَ هیاهوی عجیبی ابر کبودش را برداشت و رفت منّت کشی نمی کنم نزدیک بود کارمان بجدایی کشد آفتاب همهٔ خاطراتمان را بسوزاند شب از هستیم خسته است دیگر نخواهد رفت نوشته بودم خیالش بمیرد محبوبش... در نیروانایی برشورد به تکدرختِ خوبِ پنهانِ جنگلم خبر داده است ملایمتی عظیم...
-
* خواب و بیدار
سهشنبه 9 دی 1399 09:10
خودت را در خواب دیده ای مرا در بیداری تعبیر می کنی ردّ بر ردّ سایه ها بی خوابی برجاست وفریفتن... همه چیز است در خوش آمدی به مرگ! دلگیرم از سبزِ تلخِ نانجیب، با کینِ شیطان پیچیده درعدم و لبخند بودا خیره در حدیثِ خشم من ذغالی دیدم نطفه دارِ آدم بود در زمستانِ سخت و خُـرناسه های هــــوس، سرایزِ چکیدن در شاغَرانِ زَهر!...
-
* بوسه های درشت
یکشنبه 7 دی 1399 05:01
شانه های سپید هیچ یوسفی مسیح نداشت من انگشتانم را برای هیچ فرشته ای نارنجی نمی کنم خدا را خودت در آغوش بگیر زلیخا بخند از آن بوسه های درشت از چاه... هیچ یادم نیست من کوچه های هیز را قدم زدم ببخشید همه چیز تو ر ا به اشتباه می اندازد مرا... لمس نکن! ۹۶.۵.۱۳
-
* عطر منگ
شنبه 6 دی 1399 05:18
از میان این همه باد سایه ات عبور می کند دوباره بیا دروغ شیرینم من جویای تعاقبم نه شکار! ۹۹٫۹٫۹
-
همپای شب
شنبه 6 دی 1399 05:14
من قرینِ دیو و سرِ گمراهانم برای فلسفیدن... نواقصت را صرفِ بیماری خود می کنم که میداند چه می کشم چیزی بیدار، همپایِ شب مرا زاده است چهره خراشیده مکن میانِ یک درختِ جنگلی، میراث های عاشقانه ام را در تلخکامی وا نهاده ام تنها باده از دستِ آب می گیرم مثل نهالی از سرخس یا چای گرمی که کودکی هورت کشید ۹۶.۹.۸
-
* مترس
پنجشنبه 27 آذر 1399 05:28
-
* سایبان
دوشنبه 24 آذر 1399 06:16
از چین های پوست تنم بالاخره برگ ها می افتند صحبت از چه بود کجا بودم؟ درخت، رودخانه... همه چیز می لرزد ۹۹٫۹٫۲۲
-
* طهورا
شنبه 22 آذر 1399 07:56
شمع را که روشن کنی مخروطِ عشق می چــــکم بی کـــسره همه شـــهد جُرعه ای استفراغِ طـــــــهورا بــــی مست همه ســــیاه! شعله ها در تعجب اند گُل ها کافور پروانه ها گناه گنجشک ها یاقوت اند بهـــار... طاووس تیک تاک ها مرده اند همیشه سرشارم یک تـــــکّه از تو بی نجابت از من! ۹۷٫۱۰٫۵
-
* برنز
پنجشنبه 13 آذر 1399 05:55
خیلی ساده بگویم :می ترسیدم داستان تو راحتم نمی گذاشت نوکِ زبان، میانِ لب هیچ چیز نگفت:... و من آسیبی بیش نبودم
-
* قلب
شنبه 1 آذر 1399 04:37
۹۹٫۸٫۳۰
-
*هراش
جمعه 2 آبان 1399 11:16
ﺩﻭﺭ... ﮔﺮﺩﻭﻥ ﭼﺸﻢ... ﻣﯿﮕﻮﻥ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ: ﻣﺮﺩﻩ ﺍﯼ، ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﮐﻔﻦ! ﮐﻮﺯﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻗﺒﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺶ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻣﻦ ﮐُﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﮑّﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﮔُﺴَﺴﺖ! ۹۶٫۱۲٫۱۵
-
* نیلوفر سرخ
شنبه 19 مهر 1399 07:45
نباید چشم داشت... زیبا ترین سر!
-
* زرد ریز
شنبه 19 مهر 1399 07:41
چند چند سنگ شد آب از غمم؟ زرد ریزِ برگِ جانم، نعره های نَم نَم... ام ۹۹٫۷٫۱۸
-
* سنگریزه
پنجشنبه 20 شهریور 1399 16:07
می شوم بالا می روم فرو از نگو نگوهایش، شکارم من! ۹۸٫۶٫۱۹
-
* جادو
پنجشنبه 20 شهریور 1399 16:02
از پل صراط قسم میخورم بر عقوبتی بی ترس خوبِ خوبِ، خرابم من! ۹۸٫۶٫۱۹
-
* عروسک
پنجشنبه 20 شهریور 1399 15:55
مثل رنگ داغ غروب ها هنوز بوی گند میدهد دیگر شگفتی ندارد... خدایی که سفید نیست! ۹۸٫۶٫۱۸
-
* سایه های غنی
شنبه 15 شهریور 1399 10:57
به شکل تنهایی... جرعه جرعه میخورم به سنگ یک مستی باشکوه بی پرخاش و ریشخند ۹۹٫۶٫۱۵
-
# مانی
سهشنبه 14 مرداد 1399 20:49
از رنگی که بر چشمانت می زنم نترس در هفت تن سر به هوا... با بی قیدی لبانت می خندم ۹۹٫۵٫۱۲
-
* روژان
یکشنبه 12 مرداد 1399 17:21
با تو گیاهان ترجمان زمین اند و لبانت... آموختنی بی اَوِســــتا! ۹۶.۱۰.۷
-
* پیسان
پنجشنبه 9 مرداد 1399 00:50
بی طرواتی اتاق را باز می کنم به سمت پنجره منتظرمان می ماند... صد متریِ حالا ۲۵۷۹٫۵٫۷
-
* آرمان ساز
دوشنبه 30 تیر 1399 21:54
مثل بلور جاندار گورکنِ خود را زائیده ام! و سروده های مقدّس بر کفنم... ۹۹٫۴٫۲۸
-
* اکلیل کوهی
دوشنبه 30 تیر 1399 04:34
-
* پلنگ صورتی
یکشنبه 29 تیر 1399 05:21
بی فخر بودن حرف نهایت آموختن بی واسطه لمس کردن سلطه بر خود... با سپید مهرۀ جان در پای داس دهشتِ کُشندۀ بی باوریست نوای دِرای در جُرمِ تن اژدعای مقدّس! ۹۹٫۴٫۲۸
-
* دندان مار
دوشنبه 23 تیر 1399 10:47
مشرف بر شب میان سکوت جاندار فک هایم ظاهرم را زیبایی عاطفه ام را عشق توقع ام را فضیلت و حس ام را دلیری می خوانی به لبانت چنین تحقیری را نیاموز من برای سیاهی ام خویشتنم گم است در فریب معطّر قصّه ها ۹۹٫۴٫۲۳
-
* تشنج
پنجشنبه 19 تیر 1399 06:19
چسبیده بر موزارت با من برقص با گلوله ای از کاموای سفید و عادتِ سرفه بر گلو با من برقص از نزدیک بینی ام هرگز مگو در تشنج چشمک با من برقص قدر ناشناسی آسمان پریده بود تا که یادم آید،چه پوشیده ای تیره تیره... با من برقص محو خوبی نسیم رنگ کشتن صدف مرغ باران بهانه بود گرچه تشنه ام... شعر آمد دلتنگ رفت به رقص ۹۹٫۴٫۱۹
-
* نادیده
شنبه 7 تیر 1399 06:51
بجای سرو نگاه میکنم مثل آبشار سفید یعنی همان نادیده انگاری یعنی مهتابی به هیبت شک پیوسته در آغاز و سکوت عادت می کند به هیاهوی من ۹۹٫۴٫۷