چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* قداست


دستانم سکوت کرده اند 
     امّا سنگ سیاه تر است 
      آغشته می شوم
    واژه ها را مومیایی کنید 
  عسل را تمساح بیاورد 
تو نیز پیراهنت را...   
فاتحه را خودم اضافه می کنم 
نگران نباشید...
  تقدیرم اندوهگین تان نمی کند 
       شعبده های شیطانی برایتان میراث گذاشته ام !


* سمت آب



سلطیه های حرص بی نظم و شلخته اند 
دیگر...
 برای گرگ حیثیتی نمانده  است
حالا...
میان درختانم 
حرف های الکی هم تمام شده 
هنوز...
یکساعت مانده 
دست سگ را بگیرم از خانه  روم!