چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* ذغال


رویاروی یک بت
خون کن و بشوی
چنین ساده...
خرافه آسان می شود
و بازوانت...
پیوسته در حال غرقِ چیزیست که نیست!




۹۷٫۸٫۲

* ناز شست


به کمک یک همزن برقی...
همیشه سخن از عشق و نوازش است
دل که می تپد...
شب جر می خورد
با نخلی آرام از بوسه های تو!



۹۸٫۱۱٫۲۶

* زاد روز


مثل یک گلوله تنگم و فراخ

زاد روز بُزدلی ... گستاخ!



۹۸٫۱۱٫۱۵

* قربانی


بیشه های پلید واژه می کُشند از پلشتِ چیزی نژند
خوشم با کرّانِ گوشِ درد
فِتاده با نزارِ مرگ
چو غنج گُل به شهدِ لب...
ربوده از گناهِ شب
سرود من چغانه زد!






 ۹۶.۲.۲۲