چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید


کاشکی خود را می دیدم
روزن روزن...
هُردود کشید و رفت



۲۵۸۲٫۱٫۱۲

* قدمگاه


تو همان بی رفتنی...
قدمگاهِ دلم



۲۵۸۲٫۱٫۲۰

* مشکات


تو بی من
من بی تو
تا کسی نفهمد عشق فاجعه ترشح می کند!
.
.

        شرط اوّل “محبت " خاموشی است و گرنه "دل" پر از مدح و ثناست. موجودات همه بر عارف حقیقی منّت می گذارند و او سپاسگزار است.
        شکر کردن  "من " گفتن است. "مــــــن" خیلی ناچــــــیز است اما ذرهّ ایست که در هر چشمی خلید از دیدن باز میدارد.
     "شـکر " آن است که خود فراموش کنی، خداوند به درود و نیایش نیاز ندارد. تمنّا مخصوص ماست،ما بیچارۀ خودنمایی و درماندۀ ستایشیم و چون گرفتار خواستنیم ؛خوب گول میخوریم.
       انها که مدح می کنند دور از دیگران تملق میگویند و می خواهند بزبان بازی از زیر بار تکلیفِ منت و دوستی فرار کنند، امروز حرفی می زنند و فردا فراموش می کنند و در دیگری می آویزند. زبانبازان اهل راه نیستند، حیله گرند. امّا حیله پستی است، چون خیلی بی زحمت و آسان است. حاشا انسان آزاده تا جانبازی میـسّر است زبان بازی نمی کند.
.

۲۵۷۸٫۱۱٫۲۷


* هاضمه



با حروف درشت می نویسم: به جهنم!
امّا وضوحی نیست
پس یه چه درد می خورد بهشت؟

۲۵۸۲٫۱٫۶