چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* چکّه های سکوت


یکّه و صبور چشمانم کجا گریخته اند ؟
بودنم را بی رنگ می کنند!
بیزار هم می توانست باشد
شاید هم مثل چلم ها...
از چکاد خشکی
          خنده هایم را به اشک بدل می کنند

با گستاخی ببین...
تن ها ارزانی هم
پلکها  دزدانه بر هم
همه چیز را با سایه نشانت می دهند
با چهره های بی شمار دروغ،
           که شکلک شست به ابوالهول حواله  داده اند!

زبانم را خواهم برید
با لباسی سیاه...
از سوراخ های نور،
پیچیده در هزار پرسش،
از بیستون میگذرم!
پولک های هوس  تقدیم تو می کنم 
بگذار لحظه ها فراموشم کنند
از چنین دیوانه...
کدام آشنا
کدام بلند؟









 ۹۷.۴.۲۸