چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* بی خورشید


توبره بر دوش...
در لباس دلقکی خوشحال 
مرا به پرنده ای فروخته اند
کیست که چنین باشد
اغوا شده با شفقتی حقیر!



۹۹٫۱۲٫۲۷

* گربۀ قطبی

سرما بر دوش 
بی که لب جُنبد
علف به صلح آمده بود و چلچله در شکاف می تابید
شِکلک مرا بخوان...
شهیدی در قاب!



 ۱۴۰۰٫۱٫۷

* به رسم دیو


نه از میل ما
به امر مطاع
ملیجک در گلدان نقره می شاشد
بیهوده پروام مقدّر است
مثل ماهی لیز...
گلوله می شوم در آب!



۴۰۰٫۱٫۴

* غبار


سپیدم و سیاه
در لاپیِ زرد و آبی و گناه
تا هیچ اشاره ای در مزاج عشق
شفیره های دیو
زادۀ طلا...  



۱۴۰۰٫۱٫۴