چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* مشام

چرخ می زند سرخ

حلقه حلقه پیر
من...
آفتاب تلخ
بافه بافه گیس



۱۴۰۰٫۱٫۲۵

* بلوط های لعنتی

شبیه اسطوره یا مسخ
بدون کاغذ پیچ
به دریا رسیدم
یکدانه اسب
خفاشی شبیه صلیب
لیسک های محزون
با قهقهه های ناگهانی به خوابم آمدند
شاید...
روزی بی آستین
از کرانه های شیرین
محتاج هوا و نور
باز گشتم
بیشتر از همه مجذوب
ناشی از گنگی سکوت



۱۴۰۰٫۱٫۳۰

* دماوند

رفیق جون جونی عزا گرفته بود

یه چتر کهنه...

عرق کرد و مرد




۱۴۰۱٫۱٫۲۰




* هول


من کلماتی می شناسم که دهان را می سوزانند
جور عجیبی که سر در نمی آورم
دیر به دیر پیدایشان می شود
انتظاری دراز...
شکل آهستگی
مثل پایی که گاهی عقب می کشم





۱۲/۱/۴۰۱