-
* مشام
سهشنبه 30 فروردین 1401 18:59
چرخ می زند سرخ حلقه حلقه پیر من... آفتاب تلخ بافه بافه گیس ۱۴۰۰٫۱٫۲۵
-
* بلوط های لعنتی
سهشنبه 30 فروردین 1401 18:47
شبیه اسطوره یا مسخ بدون کاغذ پیچ به دریا رسیدم یکدانه اسب خفاشی شبیه صلیب لیسک های محزون با قهقهه های ناگهانی به خوابم آمدند شاید... روزی بی آستین از کرانه های شیرین محتاج هوا و نور باز گشتم بیشتر از همه مجذوب ناشی از گنگی سکوت ۱۴۰۰٫۱٫۳۰
-
* دماوند
شنبه 20 فروردین 1401 08:06
رفیق جون جونی عزا گرفته بود یه چتر کهنه... عرق کرد و مرد ۱۴۰۱٫۱٫۲۰
-
* هول
پنجشنبه 18 فروردین 1401 19:50
من کلماتی می شناسم که دهان را می سوزانند جور عجیبی که سر در نمی آورم دیر به دیر پیدایشان می شود انتظاری دراز... شکل آهستگی مثل پایی که گاهی عقب می کشم ۱۲/۱/۴۰۱
-
* بیداری
پنجشنبه 18 فروردین 1401 19:43
-
* آخرین پیام
یکشنبه 15 اسفند 1400 19:51
از نیمرخِ کوکب های قرمز آخرین پیامت را خواندم یک شب صیقلی با قایقی سفید یعنی: به لطف عشق تو کسی پاسخم را نمی دهد ۱۴۰۰٫۵٫۵
-
* سوناتی برای یک دوست
سهشنبه 3 اسفند 1400 04:37
سلام رفیق بعضی پرنده ها نازن بعضی نگاه ها نازن بعضی صداها و بعضی قهر ها نازَن نازها، بی نهایتند ۱ ، ۲ ، ۳ بشمار و بشمار تا تموم دلت پُر از ناز بشه آره رفیق بعضی رفیق ها هم نازن مثِ آهنِ تفتیدۀ انتقام اصن ... انتقام ها نازن خیانت ها بعضی زهر ها بعضی دروغ ها و بعضی شکستن ها هم نازن رفیق من ای دهانهٔ غار حرای من وقتی...
-
* کوزت
یکشنبه 1 اسفند 1400 02:15
عشق سنگم می زند تا قیامت می شمارم ای زلیخا مرد باش شاینده زیبا آه... آزمندم آرزو را گوهرِ همزادِ پنهان در وقارِ شیریِ کردارِ شهوت شور و نوشاکِ فرحناک آتشم را باغِ شعری صبح خورشید را کند رنگ لذّتم را بی بهانه فرصتِ شادی مهیّاست خواب های قهوه ای، عریان وناآرام همجوارِ دامنِ رقاصه ای مجنون می رقصد ساقهٔ کاه مزّهٔ آبِ...
-
* ساعت شلوغی
جمعه 29 بهمن 1400 09:25
گاهی... دنیا غیب می شود تا من روی چیزی را بکِشم وَنگوگ... گوش گربه را می کشد، تا تندتر بدود مثل آینده... ته راهرو نشسته ام، وارد باطنم می شوم ۹۶.۷.۱۲
-
* تقاص
چهارشنبه 27 بهمن 1400 08:16
قلب من به سمت تو شبیه لانه ای است سنگ مفت، گنجشک مفت ۱۴۰۰٫۱۱٫۲۷
-
* باژگون
یکشنبه 17 بهمن 1400 20:07
-
* منسوخ
پنجشنبه 23 دی 1400 02:26
یک خطّ کوچک سایه دار رکیک، مرغ دریایی نیست شاعران بیایند و بروند اکیداً... ممنوع است ۹۸/۳/۲۵
-
* دروغ بگو...
چهارشنبه 22 دی 1400 09:07
به شکل خاک در من، دانه های انار بودی کاشته های فنا! در غم ناپیدای باران چه خواهی کشت؟ بگو: دروغ بگو... ۱۴۰۰٫۸٫۷
-
* غمّاز
چهارشنبه 22 دی 1400 08:57
راز و نیاز من بالا بلندِ نقش بازِ من دلا دیدی چه کرد؟ عیان کرد راز من... به خیر ساقی بلّد بازِ پاکبازِ من مستم و یاد حریفان نمی کنم... مطرب بزن زخمه بر زهدِ درازِ من ۹۶/۷/۸
-
* کوزه
یکشنبه 19 دی 1400 08:04
سوختن را هدر می داد دلم منتظر ماند... چوب سپید ۹۹٫۱۲٫۲۸
-
* گناهکار پاییز
شنبه 11 دی 1400 19:46
مثل یک ژنرال چینی، زشت و بد قواره ام باید برف ببارد آدم بسازم! ۱۴۰۰٫۱۰٫۱۱
-
* نیزاز
پنجشنبه 20 آبان 1400 18:17
در تو می دوزم، یک تنِ دیگر کم کم آینده می شوی هر دم ناگهان می رسی بر من، می نوازمت آنقدر... ۱۴۰۰٫۸٫۱۲
-
* کجومج
دوشنبه 17 آبان 1400 12:44
خاطره هاست در ویرانی و تنهایی گاه حافظ گاه خیام در ساعت شوم! ۱۴۰۰٫۸٫۲
-
* احتجاب
شنبه 24 مهر 1400 18:57
نیلوفر... تعارف می کرد ومن... فلسفیکِ عالم نمی دانستم سایه بودن پرنده بود با زخم تیر و دستانی که چشم اند گِل و لای آفتاب بر تنم مالید کویر لخت بود طعم زردِ ماه نشست با ادراکِ لکنت های کودکی ام شب را به خانه می برم آواره باد بود درد ها تیز فوتِ قاصدک کمانه زد بی عـــیار و شوخ هر غمی پرید ۹۷٫۱۲٫۱۹
-
* زخم
سهشنبه 20 مهر 1400 13:59
اندکی امروز اندکی فردا پیش چشمانت خواهم مرد شادی مغشوش! ۰۰٫۵٫۹
-
* خفتان قلندر
سهشنبه 20 مهر 1400 13:55
وقتی نه باران را می بینی نه باد یعنی کسی با خداست که بیماری تنفسی دارد و سرنخ را کشیده است تا حین غافلگیری... آشوب های شیرین مزّه ات را غارت کند بادا که از آسمان... اکسیر عشق ریزند اندیشه را چه سود با این همه گدا بر آستان؟ عاشق و گرم رو با دلِ خود تپیدن واژه های سادگی است پرستو... دیگر نمی خواند قاصدک دل آشوب است!...
-
* سنگلاخ
دوشنبه 22 شهریور 1400 06:24
در صعب العبور این حوالی تا تو بخواهی ام... مجنون منم، من دلتنگ آشوبم سراسر هم... دیوار! ۱۴۰۰٫۶٫۲۲ نگاره اثر: #جک_وتریانو نقاش نامدار انگلیسی
-
* تعمید
جمعه 19 شهریور 1400 05:20
پستان های گرم زبانم شیهه می کشند و چراغ پیامبرم... آب ۱۴۰۰٫۶٫۱۹
-
* گرگ سفید
پنجشنبه 18 شهریور 1400 06:40
می خیزم... پیرتر از روز تا شب ریخته بر سرم ابری و خنک به درک های عالم با مشت کوچکم و مجبور بودی برایم بخوانی آینه ها صاف بزرگ نما کوچک نما به غازهای غماز تکه تکه در من و یادت نمی آید... صدای سکوتِ پوسیدن تا آسمان کور برای خود قصه میگویم... همۀ گرگ ها سفید خیز در خیز! ۱۴۰۰٫۶٫۹
-
* تشریف
چهارشنبه 3 شهریور 1400 05:42
رفته رفته از هیچ و هیچ غش غش پاییز کُند و گیج و در پس پس گریختن... زنجره ماشه می کشید من، یک انسان بودم گول شان زدم ۱۴۰۰٫۶٫۳
-
* تلخ و شیرین
سهشنبه 26 مرداد 1400 07:12
با سپیدی کوه سبزی جنگل آبی آسمان در رقابتم باید به چند قرن خوشبختی بَدَل شوم تمامِ مساحتِ یک لبخند تلخ و شیرین در شبی محال شبیه دشت های پاکِ قلب ات شدم مثلِ رویشِ پرچمکِ گُلی پریده رنگ ۹۶٫۵٫۲۶
-
* چُرمک
سهشنبه 26 مرداد 1400 07:00
عاشقان نیز گریستند شیطان حقیقت را می گوید تقصیر زشتی نیست آشوبگرِ صلحِ من، دورِ برگِ مرده می پیچد ۱۴۰۰٫۵٫۲۶
-
* غاژ
دوشنبه 25 مرداد 1400 02:44
از نیمۀ کمرنگ پوچ به وقت یک ماهی... غریبه می مانم حالا تو بگو: تلخ تر لا بلای لبخند من حوّای بی آدم خواهی شد و باد تا رهگذر در پیله های بعید پرندۀ مرا می پرد ۱۴۰۰٫۵٫۲۰
-
* نبید
دوشنبه 25 مرداد 1400 01:57
کوتاه تر از سرو در ضیافتِ بوسه ات تا تو را بفهمم... چشم می ترسد گوش می خندد تو می ئی، خُنبِ نبید ی نزدیکتر از غرور مرا ببوس ۱۴۰۰٫۵٫۲۴
-
* به رنگ باد
پنجشنبه 14 مرداد 1400 20:43
سو به سو فرو خورده می شوم مو به مو سنگ خاره ام سپس بر سر خود گریستن درمانده با ساق هایی ناتوان بزودی... رقصیدن خواهد شد! باشد باشد از تأثیر خدای عشق، گُل از گُل ات نمی شکُفد و آن حالت نامرئی بازوانت که مرا مخفیانه غرق می کنند