چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* سادگی


اغلب همه جغدند
تو، باز سپید
هر غمی را ساده میکنی
هر لالی را زبان
مثل ماهِ عذرای بهار
هر دلی را پرنده می کنی
دم نگهدار، من شاهم
گُلی در تکِ زمین
تو هر ملکی را بنده می کنی




۲۵۷۸٫۸٫۲

* انعقاد



کاش می شد
نفس بدمم به غار غار کلاغ
به  فرفرِ هواکش
یا به کر کِرِ سپیدی طلا
و برای شارژر موبایل که رنج می برد برای دلت
کمی برای چشمانم
تو...
شانه هایت را بالا بیاندازی
چند لحظه سکوت بسوزد
راحت بنشینی
خمیازه کُنی
و نسیم عطرِ گیرای یاس را رها نکند



۹۹٫۷٫۱۲

* زیرتیغ

بیایید...
برخی عجزها
بعضی رازها
کمی از نگاه ها
شاخه ای از تاجْ برگِ محبوسِ درختان
و...
خشِ خشِ تنهایی را
در انعکاسِ ضیافتِ مان به کِرمِ شب تاب دهیم
من...
زیباترین و ژرفترین نیازم را به دیوار ها و باران بدهکارم
بیایید...
عیّاشان دینی را میانِ اسهالِ شان رها کنیم




 ۹۶.۶.۲۵

* رسوخ


بیم و باد...
بر تو وزان، بی هیچ یاور و کس
و سپس وسواس گونه در رویاء
قدرت علیه قدرت!


۲۵۸۱٫۱۲٫۲