-
* شکاف
یکشنبه 19 فروردین 1397 07:21
نمیدانم... از تهِ پیراهنم آمدم یا بسانِ میخِ سیاه چادری، دل از خاک کــندم! تا تو در بادِ دنیایی... به آشوبِ تو از خوابِ قاصدک پریدم
-
* ناجورها
چهارشنبه 4 بهمن 1396 13:55
خواب دیدم... که مُرده ای تو را در آغوش گرفته ام زُغ زُغِ تنهایی ... درد کشید و فغان های ناجور از گریه شکست!
-
* یتیم خانه
یکشنبه 19 آذر 1396 12:49
چرا...؟ بجای بود کسی نبود! از لباسم... رنگ و رو رفته بود و هیچ نمیدانست ساحل چیست با تهدید ابرها... بی یک قطره اشک زیر و رو شدم رسوخ صدایم لرزید! شب که می گریخت... از نیزهٔ قراولان تعویضم نمود! در پای... پرچینی از انجیر های هندی برای مُردنم ، "بزرگ" شدم! پیوسته تراژدی ... عُصاره های شرارت و شیطنت و بدگمانی...
-
* کافر (شعر:سپید)
یکشنبه 2 مهر 1396 01:30
چرا کبریت نمی کشی ؟ تا سوختن یک بال دیگر بود تا اندوهی بزرگ و ندیده داشته باشی ! نه... نه... نمی شود پشت همین زوالی که در آفتاب نشسته است هنوز سایه ام دوتا می شود تمسخرِ حقیقت !
-
* قداست
سهشنبه 16 خرداد 1396 21:02
دستانم سکوت کرده اند امّا سنگ سیاه تر است آغشته می شوم واژه ها را مومیایی کنید عسل را تمساح بیاورد تو نیز پیراهنت را... فاتحه را خودم اضافه می کنم نگران نباشید... تقدیرم اندوهگین تان نمی کند شعبده های شیطانی برایتان میراث گذاشته ام !
-
* سمت آب
جمعه 5 خرداد 1396 20:46
سلطیه های حرص بی نظم و شلخته اند دیگر... برای گرگ حیثیتی نمانده است حالا... میان درختانم حرف های الکی هم تمام شده هنوز... یکساعت مانده دست سگ را بگیرم از خانه روم!
-
* قـــــربانی
جمعه 22 اردیبهشت 1396 07:32
بیشه های پلید واژه می کُشند از پَلَشت چیزی نژند خوشم با کرّانِ گوشِ درد فتاده با نزارِ مرگ چو غنج گُل به شهدِ لب! ربوده آتش ازسیاهِ شب مرده بودم از نگاهِ سرد