چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* توز



به آفرینِ تو...
باد مرا برافراشته است
کین خواهی،  امّا به صبر؟!



۹۶.۱۱.۸

* ازدحام


دو عفّت مجسّم همدست اند
گلگونهٔ زیبای  لطیفِ شرم و برقِ هوس در دلی عاشق!
من هم در هاله بودم
پذیرای  ازدحام
پنهان  شدم در   درد دلهای خودم

باید...
 نیشتر زد
کجا می‌روم با اختناق و اسارت ؟
همتای قاصدکی در دامنِ بی‌خبری
مثل معبدی متروک...
یا تنهایی شاعری لبریزِ شعر 
افسارِ یک کلمه هم به چنگم نمی آید 
ویترین هر نگاهی  مسحور اشکم نمیشود



 
 
 ۹۶٫۴٫۱۸









* افلاکی


صدای رنگ ها را می شنوم 
و دستی که...
چترِ مرا میان باران بست
پیرهنم از آغاز کهنه بود 
میانِ آغوش تو سرما میمیرد
مثل حسرتِ یک خواب راست 
در تو بیدارم

و لرزِ جسارتم...

از ویرانه ها ی تنم

دیواری ساخته از بود و نبود 

این خون...
سرنگون از لبان کیست ؟
هنوز تو را نچشیده ام 
تاوانِ بوسیدنت...
جَستک های تندِ دلم 
مثل رخسارهٔ سودایی شراب
یا که هنوز...
پیِ جانت چنگ می کِشم 



 _ ۹۶/۵/۲۲

* خوشه چین


نه اول 
نه آخر 
نه آب 
نه آتش 
نه ایمان 
نه کفر 
از کجا آوردمت؟ که از تو بوی جان آمد!
صبح از نوا حی تو...
شوق مستی را انکار می‌کند 
صد هزاران عشوه های اندیشه را نوشیده ام 
هفتاد و دو ملّت از تو...
 خوشه چین مهربانی اند!



۹۵٫۵٫۱۰

* بکارت


در چندمین انزوا
بازی شومِ ناب بودن 
گردنم را سخت آزرده بود
برای خواب آزادی...
فقط کمی به هوای زمستانی ام بیا
بی گمان...
 سرخی چشمان منتظرم
 از نگاه تو بر کفنم، زیباتر است 
وَه که چه رنگین و مشرقی اند زبور های  ناخواندهٔ  بکارتم!



تابستان ۹۵




* دردِ آب


در حریق باران
کنار کوه غلط
نرم و خاموش  لبۀ هستی نشسته ام
قصّۀ...
سیاه پری
سپید پری 
را سروده ام و دریا را
کبرِ درد
دردِ  آب
فریاد تر از خاک
فوارهٔ رویای تو بود و نبود
نه آنکه بیکس، که کس نبود
امّا تو رفتی و من یکّه می مانم...
عمیق تر و صمیمانه تر از همیشه
با این تنهاییِ سنگین و زیبا
همین قدر که...
             سکوت
                خراب شود !


  ۹۶٫۱٫۱۳