چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* انعقاد



کاش می شد
نفس بدمم به غار غار کلاغ
به  فرفرِ هواکش
یا به کر کِرِ سپیدی طلا
و برای شارژر موبایل که رنج می برد برای دلت
کمی برای چشمانم
تو...
شانه هایت را بالا بیاندازی
چند لحظه سکوت بسوزد
راحت بنشینی
خمیازه کُنی
و نسیم عطرِ گیرای یاس را رها نکند



۹۹٫۷٫۱۲

* زیرتیغ

بیایید...
برخی عجزها
بعضی رازها
کمی از نگاه ها
شاخه ای از تاجْ برگِ محبوسِ درختان
و...
خشِ خشِ تنهایی را
در انعکاسِ ضیافتِ مان به کِرمِ شب تاب دهیم
من...
زیباترین و ژرفترین نیازم را به دیوار ها و باران بدهکارم
بیایید...
عیّاشان دینی را میانِ اسهالِ شان رها کنیم




 ۹۶.۶.۲۵

* رسوخ


بیم و باد...
بر تو وزان، بی هیچ یاور و کس
و سپس وسواس گونه در رویاء
قدرت علیه قدرت!


۲۵۸۱٫۱۲٫۲


* تندیس

دراز بودن از چشم ها
از انگشت
شاید بهتر از تیغۀ چاقوست
امّا ریشۀ یاسمن در باد حرف می زند
چیزی از سر گراز در من است
و هر زخم تزئین دیگریست به روز آغازم
تندیسی واقعی
پا پس کشیده نم



۲۵۷۹٫۳٫۱۴

* آذر شب


بگذار از چشمانم کاسه بیاورم
به دق آمده
نان و ناشتا
۲۵۸۱٫۱۱٫۱۵

* بیداری

آسه آسه
سوت هم نکشید
این همه بیداری



 ۲۵۸۱٫۱۱٫۱۵

* ماتادور



گاو هم مثل آمیزاد است
پیش پیش حرام شده
بر کنار آبگاه
از خشت و دیوار بپرس
نشانت می دهند



۲۵۸۱٫۱۱٫۱۱

* لیلیت


بلا هم وجود دارد
دلگیجه گرفته ام
سرم خالیست


۲۵۷۹٫۶٫۱۱

* آیین



ساعت کفن شد
صدای خوشٍ دوشیدن

۲۵۷۸/۲/۸

* سمت آب



سلطیه های حرص بی نظم و شلخته اند 
و برای گرگ حیثیتی نمانده  است
حالا میان درختانم 
حرف های الکی هم تمام شده 
هنوز یکساعت مانده دست سگ را بگیرم به خانه برم
۲۵۷۶٫۳٫۵