چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* پوست نرم


کور نه!
بوفی امّا...
و از هر قماش دخترها سیگار می کشند
رنگ چهره مشخص نیست 
لیوانی آبجو محض اظهار ادب
همراه با گوشتی که غذای روی میز را می آورد، اندک اندک
و نگاه خندان من،
در دهان چرب زنی است که سخت می خواهمش

باید گشتی بزنم...
دستخوش اغماض های عجیب
با دقتی بی تفاوت 
مثل یک کلاه گیس
از تسلّایی که تا ابد لال است   گیاهِ مُرده ام
یا مثل سربازهای حلبی...
که به جلو می رانمِ شان، کم کم از نیش درون

بخود میگویم:
تنها منم زاییدۀ خیال
اگر خوب دل بدهم، زانو زده ام
یک رنگ همیشگی...
میرندگان شاد!

سرگرم سکوت
به چشم رنگ
انگار جای دیگری هستم 
با یک جور وجدان، کثیف می شنوم
این همه بی نزاکتی
یا هنوز زاده نشده ام



 ۱۴۰۰٫۲٫۳۱
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد