چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* رنگ داغ


کاش اصلن قانونی نبود، یک طرفم سیاه یک طرفم سفید و فقط سایه ای از روشنیِ ارغوان، احساسِ گمشدگی را در من زنده می کرد. اگر می شد من بجای دخترکانی باشم که جوراب هایشان را بالا می کشند،با شاخ و برگ سادگی برهنه می شدم تا بکارتم مثل ملاحتی مست، پنهان نماند و یا مثل آبی آبرنگ، خیره در خورشید می درخشیدم... شاید خار، همان درخت است تا چون مردانِ دستار در مسجدی سیاه، پرّه های بـو را از هم جدا کند، اما من دوست دارم مثل رنگِ داغ، یا با ناخوشایند ترین دروغ میان دستانم، در قلبِ عاشقان باشم و اشعارِ هشت هجایی ویرژیل را در نشانی لطیف از آشنایی... زمزمه کنم !



۹۸٫۷٫۳۰



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد