چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* آلاله

  

شب نه... ماه و ستاره نه... حور و قلندر و بتخانه نه... صفای آدم و غمزِ شبانه نه... هر کسی نصیب خودش را زیباتر می کند... مثل ابرهای من که هرگز عوض شان نمی کنم... از توسری خوردن فروتنی ساختن... فضای مردم فرودست است... بازیِ دروغینِ رنگها... امّا من سراپا گوشم... خطرناکترین کنجکاوی... آنکه هستید باشید...کششی مستانه... در رقص دلربا... با زبانی تند و نیشدار... و آخ که چقدر من تحسین تان می کنم... بوی شیرین فلفل... بی سیرت از لذّتی خسیس... به تمامیّت رسیده است... و مرغ سقا در دلِ آدمک... کالبد مبهم اش را می شکافد... شما برگزیده اید... چشم اندازِ بازِ نسیم... حالا دهان باز کنید... اولیّن فکر دویدن است... یعنی در مُرداب... آلاله خواهم بود

۹۸٫۶٫۲۵

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد