ستاره نیستم...
نسرین تنی در آغوش آسمان
تقسیم شده ام...
از رنگ من در شگفت نمان،
بگذار عشق عتابم کند
سرمشقی خلق خواهد شد
تا از انزوایم برخیزم
بی حجم و بی شکل و پوش
طنین عقل گرایانه دارم،
مثل فرزندانی که زاده نمی شوند
تو نیز به لجاجت نمان!
با تکذیب دستانم
پشت ترکه ای سیاه،
در فراخنای بی تمامِ وای وای
وقتی که عشق همیشه تکرار می شود