چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* سوره های تسلیم




چه کنم

چه کنم

چه کنم

من…

رنگین کمان شکسته ام

حول بی مرگی

وای...

چقدر نمی فهمی؟!

دست، روی پهلوی چپ ات گذاشته ام

روی روح تو

باغ های عریان تو را نمی خواهم

من های دیگرت از آنِ تو

سپس مرا و بعد خودت را

و بعد، بعدِ مرا و بعدِ خودت را ـ نمی فهمی؟!

می خواهم...

وحشیانه بر سرت فریاد کشم

امّا هرگز این دشنام را بتو نخواهم داد

نفهمیدن بهتر است از فهماندن

چقدر خوب... آفرین!

حالا سر از من آخــــر از تو

اکلیل های نگاهت

سوره های تســــــلیم

نخلِ درودم سایبان تو

چه چیز ها که قدر عشق است

هنوز...

نمی فهمی؟!

به جنون پیوستم

مرا حالتی است که غـــم ندارد

و به عشق نهفتن…

با سنگ پشتِ مردهٔ دلم

حسرتِ دلِ دردمندِ من

حالا…

دلم را یله می کنم

رمیده از دهشتِ نرمِ گناه

پروانه ای در مِه

کنار صنوبران یخ زده

کاخ روی کاخ

از تو می گذرم

قطب نما یخ می زند

بامبیجه ها توی سرم

وای…

چقدر نمی فهمی
۹۶/۵/۳۱


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد