چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* پیدایش (سوررئال)






هستی هرج و مرج بود

 

بود و نبود رنگی نداشت


سنگی از ستاره ای...


معلّق 


یله


غبار گرفته 


می چرخید


زمین آفریده شد...


یک نژادِ خسته عُر  کشید!


عشق پدید آمد...


توطئه ای مرموز میانِ بی زمان،


نوعی رسوخ در تقارن،


ثنویتِ ابعاد

 

نقطۀ تعلیق!


نه تهیدست نه غنی


با دقّت تیغ به  خویش  می خندید


نوسانِ  صدای جادویش


چون نهالی  در باد دندانش را جلا می داد


با پلنگ ها غذا می خورد


و جای خالی ات را...


از تو،


پُر می کرد!



 ۹۷٫۷٫۱۴

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد