چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* زُهل


هاج  و واج
در گریبان، دچارِ خود
به احترام من هرّ و کرّکنید
نا زیباتر از دشمنی
بر کفنم کپکی خواهد شد
سوره های جابجای شاهِ جاوید جام




  ۰۰٫۵٫۱۲


نیستی،
خیال می کردم...
در وقتی احمقانه همین دور و بری
اصلا نمی دانستم
توی قصّه های بدَوی منتظر شاید هایی
اگر نباشی...
یک نفسِ مذبذب


۰۰٫۵٫۱۰

* خوشه چین


نه اول

نه آخر

نه آب

نه آتش

نه ایمان

نه کفر

از کجا آوردمت؟

که از تو بوی جان آمد


* دفاع


هرکس به نحوی می میرد
نه جان و نه شراب...
الکُل  است و آتش میگیرم



۰۰٫۴٫۱۲

* دارچین

خلسه آور از چیرگی...
به رغم زیبایی
در دل شراب گُمت کرده ام
مصیبتی با لباس خواب!





۰۰٫۴٫۱۲

*فراتر از بودن



روی سنگ قبرم بنویسید
ما قاه قاه خندیدیم
و برای تنهایی آموختیم
باغچه ها گُل را شلخته می کنند



۰۰٫۴٫۱۰

* فقط سکوت


برای خدای بسیار خوب 
اگر از تو بنویسم، خالی از اغراق نیست
گرمای گُل ناگفته بماند
 آسمان شکست میان من و تو
ارغوان در کوچ



۰۰٫۳٫۲۷

* استراتژی


تو همان آبی...
پشتِ نوکِ الف
تا آگاه شیرین زارِ سکوت
خواهم خندید با بورژوای درد
شیطانِ منی؟!


۰۰٫۳٫۲۲

* پوست نرم


کور نه!
بوفی امّا...
و از هر قماش دخترها سیگار می کشند
رنگ چهره مشخص نیست 
لیوانی آبجو محض اظهار ادب
همراه با گوشتی که غذای روی میز را می آورد، اندک اندک
و نگاه خندان من،
در دهان چرب زنی است که سخت می خواهمش

باید گشتی بزنم...
دستخوش اغماض های عجیب
با دقتی بی تفاوت 
مثل یک کلاه گیس
از تسلّایی که تا ابد لال است   گیاهِ مُرده ام
یا مثل سربازهای حلبی...
که به جلو می رانمِ شان، کم کم از نیش درون

بخود میگویم:
تنها منم زاییدۀ خیال
اگر خوب دل بدهم، زانو زده ام
یک رنگ همیشگی...
میرندگان شاد!

سرگرم سکوت
به چشم رنگ
انگار جای دیگری هستم 
با یک جور وجدان، کثیف می شنوم
این همه بی نزاکتی
یا هنوز زاده نشده ام



 ۱۴۰۰٫۲٫۳۱

* متعالی


گندیده یا گندم...
در من آبیزی از فروغ آسمانی نبود
واقعی ترین فلزِ سبز!




 ۱۴۰۰٫۱٫۷