دستی از آن سوی دلراهی پوشیده از درونزیر دهلیز ِ تشنجِ وجدانخم شده برسرچیزی که می توان خویشتن اش نامید می گفت: راه بـرو...* سمت تو آمدم مثل دیواری ابدی مثل آبیِ دلگیرِخاک یا فرصتِ خالیِ یک وقاحت تهی از معنی ۲۵۸۲.۱۲.۲۰