چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* بورژوازی


هیچ چیز...
یک تکّه خاک
یا پاره سنگی
آغاز و پایان نمی شود
با کلید های ناشناخته...
اگر جرأت کنم چنین میگویم: زنده ام به گور!
برای سرگرمی خودم را می فروشم تو را می خرم
خسته شدم...
تو را می فروشم،خودم را می خرم
گــُـلی را تصّور کن با پول زیاد!





۲۵۷۸٫۴٫۲۸

* لیلیت



شاید همین بودم 
آدمکش به حوّای خودم



۲۵۸۲.۳.۱۷
نگاره اثر:
 Lilith - Maurizio L Altrella   

* شاه صراط


رو تخت مرده شورخونه در رگهایم شراب ریخنه اند
این پا و اون پا کردم
تو قبر نرفت
چنگوله شد
ورداشتم و گذاشتم
اینجا کجاس، ارباب کجاس
دوست به نزدیک دوست
یار به نزدیک یار

۲۵۸۲٫۳٫۱۵

* سی سکّه



دستی از آن سوی دل
راهی پوشیده از درون
زیر دهلیز ِ تشنجِ وجدان
خم شده برسرچیزی که می توان خویشتن اش نامید
می گفت: راه بـرو...*
سمت تو آمدم
مثل دیواری ابدی
مثل آبیِ دلگیرِخاک
یا فرصتِ خالیِ یک وقاحت
تهی از معنی




 ۲۵۸۲.۱۲.۲۰