چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* بعثت



شفافی طعم و رنگِ بوی گل صوفی
و نشئۀ شراب سوما
چون اره از تنم بریده اند
تشهّدی بخوان برای من!



۹۹٫۱۰٫۱۴

* هجوم


جرنگ جرنگ...
مثل بوسه های خیزاب
پاهایشان را دور و بر ما می کذارند
با اندک غژ غژی به گوشت
در تاب خوردن و رفتن!


۹۹٫۱۱٫۱۹

* آل


با بوسه های آل
کک مان هم نمی گزد
قیژ قیژ...
ضجه های رکیک میدهم به گور
فوج دل/تنگی غروب مرا می کشد
بوی آل
بوی آل
قلب من چروک




 ۹۹٫۱۱٫۱۲

* تلخ آباد


نه اسم شبی 
نه اهتزاز راه
با سبیل یا ماتیک  جور نمی دوَم در باد 
به نامِ نامی عبادت بی تصویر
نامم تو بگو 
شاید مخابره کنم تو را،  پشت تلخ آباد

یک گله در گور ، چه ناسورم ؟!
اغماءِ غنچه
لاشه های آب


۹۹٫۱۱٫۱۷

* بدی های مخوف


به سادگی نمی توان گریست
در مورد خودم:
فریفتن بی حضور کس!
مصنف این قصّه غالباً صحنه را ترک می کند



۹۹٫۱۱٫۳