چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

چکامه های سوررئال

شعر سوررئال و سپید

* ژورک

تقصیر کسی نبود
در نیشخند ماه...
تندیس خورشید برق میزد و جنون
و من لای پیراهنم قلبم را شیر میدهم
برای مزّهٔ خونم  دلم تنگ میشود
و دهانم که در آغازِ تاریخ نشسته بود
رحمِ گندم را بلند بلند می شمرد

پشت سرم سایه های غنی،
میانِ گرمای زمین تازه بود
اشتهایت را برانگیز
من مَشکی از شیرم 
مرا بساز
بوی پوچی گرفته ام

ماه دو شقّه می شود
و روسپیان در هیاهوی نیک و بد
میان زن و مرد  نشسته اند

بگذار...
مثل گنجشک ها ی خاکستری
از دهانی پاک، برایت آواز بخوانم
آنگونه که حکیمان پلیدی چشیده اند

۹۶٫۹٫۱۵
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد